loading...

آئین مستان

متن مداحی شهادت حضرت زهرا,مداحی شهادت حضرت زهرا,متن نوحه شهادت حضرت زهرا,نوحه شهادت حضرت زهرا,متن روضه حضرت زهرا,روضه حضرت زهرا,متن مداحی حضرت زهرا,مداحی حضرت ز

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2614 زمان : نظرات (0)

همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند

من بودم و همین دو سه تا بچه های تو

خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه

فامیل کم گذاشت برای عزای تو

جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم

از بس که خالی است در این خانه جای تو

زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم

یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...

علی رو حلال کن ، ورم داره بازوت

علی رو حلال کن ، که بشکسته پهلوت

علی رو حلال کن برا لحظه ای که

تو افتاده بودی در افتاده بود روت ..

علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..

علی رو حلال کن ، عدو بی حیا شد

علی رو حلال کن ، که غوغا به پا شد

علی رو حلال کن برا لحظه ای که

برا اولین بار که پایِ مغیره به این خونه وا شد

علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..

زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم

یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...

از دست گریه های تو راحت شد این محل

شِکوه نمی کنند به من از صدایِ تو

*هر شب میومد کنارِ قبر زهراش .. یکی ازین شبا تا خواست در و ببنده دید صدا گریه میاد .. دید صدا صدایِ حسینِ ... میگه بابا امشب میری میشه منم ببری ؟.. من دلم برا مادر یه ذره شده .. نیمه شب دست حسینُ گرفت . با هم قدم قدم زنان اومدن کنارِ قبرِ بی بی ، چند قدم مونده به قبرِ بی بی دیدن حسین پا برهنه شد .. آروم آروم خودشو رسوند کنارِ قبرِ مادر .. دست به سینه گذاشت سلام داد .. یه وقت خودشو انداخت رو قبر مادر ، صورت به قبر گذاشت .. گفت مادر دلم برات تنگه ... مادر رفتی دیگه خبر از بچه هات نمی گیری .. ( کجا نشستن گریه کنا ، گفتمو التماسِ دعا ...) اینجا یه جا بود نیمه شب حسین صورت به قبرِ مادر گذاشت ... یه نیمه شبی هم بعدِ کربلا ، زینب اومد کنارِ قبرِ مادر ... صورت رو قبرِ مادر گذاشت ... گفت مادر ، یادته یه پیراهن بهم دادی به حسین بدم ؟ .. مادر هر دختری بره سفر ، سوغات می آره ، منم سوغات آوردم ... این پیراهن پاره پاره و خونی رو گذاشت رو قبرِ مادر ... مادر اینم سوغاتِ سفرِ زینب

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 368 زمان : نظرات (0)

ای قبر پنهانِ تو در قلب همه، اُمّ أبیها ..

دل مثل پهلویت شكسته فاطمه، اُمّ أبیها ..

ای اشکِ تو همراه امواج فرات ای همدم غم

تا كی رسد بر جانِ فرزندان تو غم‌هایِ عالم

شفیعۀ ما دعایمان كن

به مهر خود آشنایمان كن

از این غریبی رهایمان كن

از این غریبی رهایمان كن

بر زمین خونِ محبان شما

ذكر ما شد كلّ ارضٍ كربلا ...

«یا من بَدَا فی كُلِ ضِلع ٍ كَسرُها أُمَّ أَبیها»

ای آنكه در هرسینه‌ای شكستگی‌اش نمایان شد

«حَتّی غَدَا فی كُل قَلب ٍ قبرُها أُمَّ أَبیها»

تا جایی‌كه در هر دلی آرامگاهی برای او هست

«أُمّاهُ لَو تَبكینَ قتلَ السِّبطِ فی جنبِ الفُراتِ»

مادر جان! آن هنگام كه در عزای كشته شدن حسینت در كنار فرات می‌گریی

«نوحِی علی مَن ناضَلوا و جاهَدوا ضِدَّ الطُّغاةِ»

از داغ آن‌هایی كه علیه ظلم و طاغوت ایستادند و جانانه جنگیدند نیز نوحه بخوان!

«یا قُرَّةَ عینِ الاوصیاءِ»

ای نور چشم تمام اوصیا

 

«أدعوكِ دَوماً هذا نِدائی»

دائما تو را می‌خوانم، این ندای من است

«صلَّی علیكِ ربُّ السَّماءِـ

پروردگار آسمان بر تو درود می‌فرستد

«فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة

فاطمة، تبكی لَكِ عینُ الوَفی»

فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می‌گریند

«أدعو و دمعُ العین ِ لِلكونِ صَدَی آه ٍ واویلاه»

صدایت می‌زنم و اشك چشمم به سمت جهان پژواك می‌شود

«یا بنتَ من یَجری بكفَّیهِ النَّدَی آه ٍواویلاه»

ای دختر پیامبری كه بارش باران به اشاره دست‌های اوست

«سالَت دماء ُالشّیعةِ مِن قلبِ بحرینِ الحزینِ»

اینك این خون شیعه است كه از قلب اندوهگین بحرین جاری می‌شود

«و هذه أَبنائُكِ تدعُوكِ یا أُمَّ الحسین»

این‌ها فرزندان تواند ای مادر حسین كه تو را می‌خوانند

«زهراءُ دَومًا قَلبی یُنادی»

دل من همیشه تو را می‌خواند یا زهرا!

«یا بَضعةً مِن خیرِ العبادِ»

ای پاره تن بهترین بندگان

«ذِكراكِ رمزٌ لِلاتّحادِ»

یاد تو رمز اتحاد ماست

«فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة

فاطمة، تبكی لَكِ عینُ الوَفی»

فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می‌گریند

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 639 زمان : نظرات (0)

 

علی تنها مونده میون بی خبرا

اومدن پشتِ درِ خونه خیرِسرا

داره حق گُم میشه ...تو دود آتیشِ... فتنه گرا

تازه روضه ی دَر شد اول درد سرا

پَر آتیش کوچه رسیده به بال و پرا

آی کسی نیست این دور ورا

دود... آتیش.... تنها... زهرا

غم ....غربت.... مولا ....تنها

یازهرا ... زهرا ...زهرا

فاطمه میگیرِ حق ِ همسرشو

فاطمه تنها نمیزاره رهبرشو

آتیشَم گریون ...وقتی میسوزونه ...چادرشو

هدیه به خدا میده غنچه ی پَرپَرشو

خدا میخره غربت محسن و مادرشو

شهیدای حیدرشو

خون.... گریون ....دریا..... زهرا

عشق.... مجنون.... لیلا ...زهرا

یازهرا... زهرا ...زهرا...

تازه روضه ی دَر شده اول دردسرا

پَر آتیش کوچه رسیده به بال و پَرا

کسی نیست این دور ورا

دود ...آتیش... تنها ...زهرا

غم ...غربت ....مولا... زهرا

دود بود و دود بود و دود بود

گُل میان آتش نمرود بود

باغبان بود و خزانِ باغ شد

میخ در کم کم زه آتش داغ شد

وا علی

داره میسوزه تو آتیش ناموس خدا

زیر تیغِ گَردن حیدر وا ابَتا

دل مادر می ره تا دم تصویر کرب و بلا

پیش خیمه و مَعجر و مَقتل و آتش و دود

مثل کوچه و چادر و مادر و روی کبود

مگه عباس اونجا نبود

حسین..

گاه ...سیلی ...دختر ...زهرا

رو ...نیزه ....راس... شهدا

راس حسین به نیزه ها

آتیش زدن به خیمه ها

 

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 545 زمان : نظرات (0)

میان آتش هم من از ولی گویم
نفس نفس هر دم علی علی گویم
آن طرف: لشکرِ بی حیاها همه
این طرف: فاطمه... فاطمه ...فاطمه...
میرسد صدای او
من فدای حیدرم
تا شوم شهیدِ عشق
در دفاع از این حرم
فاطمه یا فاطمه...
اگر مرا دشمن... شود همه دنیا
نمیگذارم من... علی شود تنها
آن طرف: هیزم و آتش و همهمه
این طرف: فاطمه ... فاطمه ... فاطمه ...
تا نفس بُوَد مرا
دم زنم زِ مرتضی
گرچه بین کوچه ها
کربلا شود به پا
فاطمه یا فاطمه...
شده چه غوغایی ... زِ روضه یِ زهرا
به فصلِ شیدایی... میانِ سنگرها
بر لبِ عاشقان هر دم این زَمزَمه
فاطمه ... فاطمه ...فاطمه ... فاطمه ...
بر لب عاشقان....
به یاد شهدا که پشت لباساشون مینوشتن:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم....
یاد کوچه ای غریب
آتشی زند به جان
کوچه های شهرمان
شد به نام عاشقان
فاطمه یا فاطمه...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 311 زمان : نظرات (0)

عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند

بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند

معنیِ آب حیات آب وضوی فاطمه ست

خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند

آسمانها موقعِ سجده به ذات کبریا

با توسل بوسه بر جا پایِ کوثر می زنند

هرچه خیرات است در عالم زِ خیر فاطمه ست

خیرهایِ عالم از خیرالنسا سر می زنند

مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه

چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند

در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند

با تبر بر ریشۀ یاسِ پیمبر می زنند

باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت

شعله با این کارها بر عرش داور می زنند

تا که می بینند زهرا آمده در پشت در

بی ادب ها، بی وضوها با لگد در می زنند

بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد

خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند

هرچه می‌گوید نزن نامرد! بارم شیشه است

حضرتِ صدیقه را از بغض ، بدتر می زنند

تازه بعد از اینهمه ظلم و جفا بر فاطمه

می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند

مادرِ سادات دارد می رود از خانه و

اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند

اجازه بدید روضه مُ اینجور بگم .. فرستاد دنبالِ سلمان ، فرمود به سلمان بگید بیاد ، ما دلمون براش تنگ شده .. به عجله آمد خانۀ بی بی .. حضرت فرمود سلمان کم به ما سر میزنی ؟.. عرضه داشت خانم ، دیگه بعد از پیغمبر سخته برام قدم تو این خانه بگذارم .. فرمود سلمان جبرئیل برام از بهشت طعام آورده رطب آورده ، سهمِ تواَم کنار گذاشتم ..

دانه ای از رطبِ بهشتی به سلمان داد ، بعد شروع کرد برا سلمان حرف زدن .. سلمان دردهامُ به علی نمی تونم بگم .. انقدر بدون شب تا به صبح ناله میزنم از درد خوابم نمیبره .. سلمان ، بد منو زدن .. سلمان ، نمیدونی با من چه کردن .. سلمان ، این حرفا رو من به علی نزدم ، اما بهت میگم در تاریخ بماند .. آه .. آه .. من باید از اون ضربه ها همون موقع میمردم ، اما گفتم خدایا یه جونی بده از علی دفاع کنم .. آخ مدافعِ حرمِ علی .. فاطمه جان ..

اشاره داشت بی بی به اون مسئلۀ کوچه .. خودشُ رسوند با اون بدنِ زخمی به اون جمعیت  .. همه رو کنار زد شالِ کمرِ علی رو گرفت جانبازِ امیرالمومنین .. فرمود بمیرم نمیزارم آقامُ ببرید .. سلمان ریختن سرم .. یکی با تازیانه میزد .. خدا لعنت کنه قنفذُ .. انقد با قلافِ شمشیر به صورتم زد .. دستم از علی کوتاه شد ..

مَردم این زدنِ زهرا انتشار پیدا کرد .. بسط پیدا کرد .. حقیقتِ ضربه هایِ به زهرا کربلا تجلی پیدا کرد .. راوی میگه دیدم ریختن سرِ زینب .. انقد بی بی رو با لگد زدن .. انقد بی بی رو تازیانه زدن .. اونجا صدا زد مادرشُ .. وا اُماه ...حسین....صل الله علیک یا مولا یا اباعبدالله

 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 117
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 342
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 1,010
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 21,423
  • بازدید ماه : 102,043
  • بازدید سال : 1,311,967
  • بازدید کلی : 19,817,795